دکتر نامه

روزنوشت های یک پزشک گمنام

سی و یک

قبل از اینکه برگردم به وبلاگ بیشتر اوقات فضای مجازیم با اینستاگرام پر میشد. تا اینکه اینستاگرامم رو حذف کردم. و به اینجا برگشتم.

فضای وبلاگستان یک تغییر خیلی چشم‌گیر پیدا کرده. نمیخوام راجع به خلوت شدن و آپدیت نشدن وبلاگ‌ها صحبت کنم. بحثم سر محتواها است.

محتو‌اها خیلی عوض شدند. البته درسته، قبلا هم وبلاگ فضاش رئال بود و مثل اینستاگرام پر از زرق و برق الکی نبود ولی واقعیت اینه‌که اینجوری هم نبود. بلاگرها از عشق مینوشتند و لذت کارهای دوتاییشون زیر دندون مایی که اون‌موقع تنها بودیم هم کاملا حس میشد. از روزمرگی‌هاشون زندگی میریخت. از خانواده مینوشتند و میتونستی ساعت ها لبخند بزنی به روابط بین فردی. ولی الان انگار کن گرد مرگ ریخته باشن اینجا !

نمیخوام بگم برام عجیبه، چون میدونم که فضای کلی جامعه به سمت مثبت و شادی نیست و کرونا هم شده مزید بر علت. ولی میخوام بگم همونطور که نشر شادی میتونه شادی رو تکثیر کنه ، نشر غم هم میتونه بار دیگه ای رو دل‌هامون بذاره.

ماها چه بپذیریم و چه نه در این زمان و در این جغرافیا متولد شدیم. حالا هرکسی بنا به شرایطش میتونه جغرافیاش رو عوض کنه و راضی‌تر باشه بسم‌الله ، ولی اگر نمیتونه خب باید با این مختصات زندگی کنه. نمیگم سازش کنه و قدمی در جهت ارتقاش انجام نده ولی میگم با افسردگی و پژمردگی مطمئنا این مختصات عوض نخواهد شد!

 

+چقد جدی شدم یهو :|

۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۳۳ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دکتر ..

سی

قبلا روال این بود که آدم‌هایی که تو دنیای مجازی محتوای فارسی تولید می‌کنند تو ایران زندگی می‌کنند، مگر اینکه خلافش ثابت بشه.

الان تو توییتر دیفالت اینه که افراد خارج باشن، مگر اینکه خلافش ثابت شه!

بابا یواش‌تر مهاجرت کنین یه دقیقه ببینم کی به کیه اصلا :))

 

+درسته دو روزه رفتم توییتر ولی دلیل نمیشه براش نظریه صادر نکنم :| :دی

۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و نه

یا من اٰنسنی و آوانی

ای آنکه همدمم شد و نزد خود جایم داد

۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و هشت

چند وقتی بود مستر همیشه شب‌ها که میومد خونه گوشی دستش بود و داشت بازی ball blast بازی میکرد. بعد من هم همیشه غر میزدم که اه چه بازی مسخره‌ای. همش داری بازی میکنی. اصلا یعنی چه؟ بذار کنار اون گوشی رو و اینا.

الان چند روزی هست که تو گوشی من هم نصب کرده بعد شبها خیلی شیک کنار هم میشینیم و هر دو‌مون سرمون تو گوشی‌هامونه. تو متن هم موسیقی زمینه ball blast پخش میشه و صدای ترکیدن توپ‌ها . :))

۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و هفت

الیس الله بکافٍ عبده

 

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟!

 

سوره زمر

آیه ۳۶

۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و شش

همین الان یک اکانت توییتر باز کردم بعد یهو از عرش به فرش افتادم :))

دقیقا حس آلیس در سرزمین عجایب!

اقا چقد توییتر سخت و عجیب غریبه! تا حالا مدیا به این پیچیدگی ندیده بودم! همش احساس میکنم همه کاربرا دارن ماست ها رو‌ میریزن تو قیمه ها :))

خدایی اگر کسی بلده بیاد منو آگاه کنه. مرسی اه ! :دی

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و پنج

مستر یک داداش کوچیک داره که سال اول کارشناسی پرستاریه. ما که خدا بهمون داداش نداد ولی رابطه ام با این داداشش خوبه و راحتیم باهم.

تو این مدت که کلاس مجازی و اینا داشتن هر‌ازگاهی پیام میداد که فلان سوال جواب چی میشه اون یکی چی میشه و اینا. منم خب جواب میدادم هرچند بنظرم واقعا اساتیدشون بیشتر از حد ازشون انتظار داشتن و سوال هایی که میپرسید واقعا در حد ترم ۲ پرستاری نبود. اون هم تازه کلاس مجازی!

القصه! دیشب یک پیام بلند بالا فرستاده از یک سری تعریف کلی مثلا : شوک ، سالمندی، بیماری مزمن، مرگ و... بعد میگه اینا رو سوال بده بلدی؟ حالا من :| میگم آخه یعنی چی؟ خب چیشو سوال بده؟ میگه نمیدونم اینا سرفصل های امتحانه. فلان تاریخ امتحان دارم. آماده باش دیگه!

بله! یعنی واقعا اساتید چه فکری میکنن با خودشون؟ یعنی فک نمیکنم اینا با هم گروه میزنن و سوالا رو از کسی میپرسن تو گروه شیر میکنن؟ :|
بعد تازه برگشته میگه : اگه امتحان های منو پاس کنی امتحان خودت هم قبول میشی! همینقدر اعتماد به نفس داره که ملاحظه میفرمایید !

بعد من میگم ما هیچ ما نگاه ، شما میگین چرا هی اینو میگی :دی

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۰۶ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و چهار

حقیقتی که وجود داره اینه که بنظر من زیر‌ پتو امن‌ترین و راحت‌ترین و بهترین جای دنیاست. من قابلیت این رو دارم که روزهای متوالی از زیر پتو تکون نخورم.

به‌خاطر همینه که هر موقع مامانم زنگ میزنه با نگرانی میپرسه : حالت خوبه؟؟ آخه واسه اون معنی زیر پتو بودن مساوی با مریض بودن. 

لعنت به اون کسی که تماس تصویری رو اختراع کرد... اصلا اون بدبخت چرا؟ لعنت به من که تماس تصویری گرفتن رو به مامان یاد دادم :/

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دکتر ..

علی مع الحق و الحق مع علی

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

...

نه خدا توانمش گفت نه بشر توانمش خواند

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را ؟

 

#شهریار

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۴۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
دکتر ..

بیست و دو

یا حبیب الباکین

 

ای دوستِ گریه کنندگان

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
دکتر ..